توازن. تعادل. هم وزن بودن: کفی خاک با او چو کردند یار به هم سنگیش راست آمد عیار. نظامی. به هم سنگی خود مرا برمسنج که از اژدها بهمن آمد به رنج. نظامی. ، هم ارزش و همدرجه بودن. برابری: به هم سنگی خویش در روم و شام نیامد کسش در ترازو تمام. نظامی
توازن. تعادل. هم وزن بودن: کفی خاک با او چو کردند یار به هم سنگیش راست آمد عیار. نظامی. به هم سنگی خود مرا برمسنج که از اژدها بهمن آمد به رنج. نظامی. ، هم ارزش و همدرجه بودن. برابری: به هم سنگی خویش در روم و شام نیامد کسش در ترازو تمام. نظامی